روز اول مدرسه
بلاخره روز اول مدرسه اومد و تو با کلی ذوق و شوق راهی مدرسه شدیه البته با من بابا و فاطمه اونجا مراسم خشک سخرانی سفیر ومدیر و ... بود وتو حوصله ات سر رفته بود چقدر دلم میخواست ایران بودیم میرفتیم جشن شکوفه ها تا تو کلی حال کنی ولی حیف... خلاصه شما رو از زیر قرآن رد کردند و راهی کلاس شدید که فکر میکتن تنها تیکه جذابش برات همین بود دیگه باقیشو من نبودم ولی عکساش رو مامان رضا گرفته بود که برات می ذارمش
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی